پایگاه خبری صدای میراث: کارشناسان و فعالان گردشگری در نشستی با عنوان «از مدیریت بحران در گردشگری تا تحول پایدار در پساجنگ» که در منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد تهران و به مناسبت روز جهانی گردشگری و هفته تهران برگزار شد، مسائل و مشکلات مرتبط با صنعت گردشگری ایران را در شرایط بحران ها بررسی و آسیبشناسی کردند.
به گزارش صدای میراث، محمدحسین یزدانی، رئیس انجمن حرفهای راهنمایان گردشگری استان تهران به عنوان مدیر این پنل به معایب جنگ و شرایط آن در یک کشور اشاره کرد و با بیان اینکه هنوز در حوزه گردشگری، دوره پساجنگی احساس نشده است، گفت: به عقیده بسیاری از کارشناسان، جنگ توانسته تاثیرات مختلفی در حوزه گردشگری داشته باشد که برخی از این تاثیرات آنی است و موجب کاهش گردشگران میشود. حتی در گردشگری ماجراجویانه اصل امنیت اهمیت بسیاری دارد و وقتی این امر مفهوم خودش را از دست بدهد آن کشور گردشگران خودش را از دست میدهد.همچنین جنگ زیرساختهای گردشگری را هدف قرار میدهد. سرمایهگذاران اقتصادی با وقوع جنگ دست نگه میدارند. از سوی دیگر این امر منجر به کاهش ارزی میشود و منابع سرمایهگذاری تغییر جهت میدهند. چنین اتفاقی حاشیه منفی اطراف یک کشور ایجاد میکند و سفارتخانهها اعلام خطر میکنند. در حوزه اجتماعی نیز منجر به کاهش تعاملات فرهنگی در دنیا میشود. در ادامه بدگوییها از کشور ما در رسانهها، به عبارتی زنجیره کامل ناامنی ایران در اذهان عمومی کشورهای دیگر تثبیت میشود.
در گردشگری به ته قصه میرسیم
محسن امامی، عضو شورای سیاستگذاری منطقه فرهنگی و گردشگری عباسآباد نیز در این نشست با اشاره به تعریف بحران گفت: در هر پروژه، سناریو، مطالعه و هرکاری، بخشی به بحران اختصاص دارد که اگر جریان از روال عادی خود خارج شد چه راهحلهایی باید برای آن در نظر گرفت. با پذیرش این موضوع متوجه میشویم که بحران در شرایط مختلف متفاوت است.
او افزود: در برخی موارد، بحران یک امر عادی محسوب میشود و ما در ایران با این موضوع مواجه هستیم که منحصر به گردشگری هم نمیشود. ذهنیت ما ایرانیها به لحاظ دیرینهشناسی نیز به همین شکل است. این موضوع به واسطه شرایط جغرافیایی و بحرانهای مختلف است که در ایران به وجود آمده و البته این امر برای کشور با تمدنی مثل ایران طبیعی است که بحران های زیاد داشته باشد. به همین دلیل شخصیت انسان ایرانی هم با توجه به پیشینه آن شکل گرفته است که همیشه برای هر کاری موارد بحرانی آن را در نظر بگیرد. در شرایط فعلی نیز مدتهاست که در تمام ابعاد زندگی شخصی تا اجتماعی و کاری مرتب با بحران مواجه هستیم. اما بحرانهای پیاپی منطق تصمیم گیری را از افراد میگیرند. چون انسانها نیز ظرفیتی دارند. در هر حوزهای هم با بحران روبرو میشویم. اما برخی پدیدهها ذات بحران پذیری دارند. مثل گردشگری که در جهان از آن با عنوان صنعت شکننده یاد میکنند. چرا که با وقوع یک بحران، اولین چیزی که از سبد زندگی افراد خارج میشود گردشگری است. بنابراین گردشگری آسیبپذیرترین بخش است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه انواع و اقسام بحرانها و راهحلها در حوزه گردشگری وجود دارد، ادامه داد: باید به گونهای برنامهریزی کنیم که بحران در حوزه گردشگری اتفاق نیفتد. اما نکته اصلی این است که پس از گذشت سالها باید امیدوار بود که پس از رفع هر بحرانی باید انتظار چشماندازی داشته باشیم. به عقیده من باید این سوال اساسی را از خود بپرسیم که چرا ما باید با این حجم از بحران مواجه باشیم؟ تعریفی با عنوان اقتصاد مقاومتی وارد ادبیات اقتصادی کشور شد. اینکه چنین تعریفی را میپذیریم یعنی هیچ چشماندازی برای آینده نداریم. چرا از اقتصاد پایدار یا اقتصاد رقابتی استفاده نمیکنیم؟ یا موضوعی مثل دور زدن تحریم؟ چرا ما باید تحریم شویم که بخواهیم آن را دور بزنیم؟
امامی افزود: به عقیده من در حوزه گردشگری داریم به ته قصه میرسیم. برنامههایی که در هفته گردشگری در حال برگزاری است ما را به یاد سکانسی از فیلم کشتی تایتانیک میاندازد که کشتی در حال غرق شدن بود اما نوازندههای ارکستر هر کدام در حال نواختن ساز خود روی عرشه بودند. به عقیده من از جایی به بعد باید با خودمان روراست باشیم و از حرفهای همیشگی پرهیز کنیم. باید مطالبه ما این باشد که بالاخره میخواهیم چه کاری انجام دهیم؟ قبل از آنکه به نقطه شکست برسیم. مسائلی در حال تبدیل شدن به نقطه شکست است که من اسم آنها را بحران اصلی میگذارم که بخشی از آن بازگشت ناپذیر است. یکی از آن مسائل فرونشستهاست که آثار تاریخی و تمدنی ما را میبلعد، انسان را میبلعد اما مسئلهای فراتر از این هم وجود دارد که آن بحث بحران اخلاق، بحران موجودیت و فرهنگ است که باید برای این موارد فکری کنیم.
مروری بر بحرانهای شهر تهران از آغاز تا کنون
محمود منیعی تهران پژوه نیز بحرانهای موجود در شهر تهران را مرور کرد و گفت: از ابتدای شکلگیری تهران، توجه امنیتی به این شهر وجود داشت و از زمان صفوی برای آن برج و باروی دفاعی درست کردند. چون از همان ابتدا فکر میکردند ممکن است بحران امنیتی برای این شهر به جود بیاید. در دورهای مختلف تاریخی از جمله افشاریه و زندیه نیز بیثباتیهای امنیتی در تهران وجود داشت و درگیریهای بین طرفداران کریمخان زند و رقبایشان در اطراف تهران وجود داشت. ناپایداریهای سیاسی و جابجایی قدرت نیز موجب ناامنیهای پیوسته در این محدوده جغرافیایی بود. در دوره قاجار که تهران پایتخت ایران شد، عملیات جدی آغاز میشود و نیروهای روس تا اطراف قزوین هم حضور پیدا میکنند که تاثیر خود را روی شهر تهران گذاشت. به توپ بستن مجلس، نخستین حمله رسمی به ساختار قانونی در شهر تهران است و با فتح تهران در سال ۱۲۸۸ توسط مشروطهخواهان، موجب شد تهران از یک شهر حکومتی به نماد تقابل سنت و مدرنیته، استبداد و آزادی تبدیل شود.
او ادامه داد: در دوره پهلوی نیز قانون تحولات بینالمللی صورت میگیرد. کودتای ۲۸ مرداد و دخالت مستقیم آمریکا و انگلیس برای سرنگونی مصدق بحرانهای دیگری بودند که تهران پشت سر گذاشت. پس از آن با وقوع انقلاب اسلامی از سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی آغاز میشود. تردد گردشگران خارجی کم و در نهایت متوقف میشود و تمرکز بر مدیریت بقا اتفاق میافتد. زلزلههای مکرر در حاشیههای تهران روی زیرساختهای گردشگری و میراث فرهنگی تاثیر میگذارد. پناهگاه سازی، خاموشیهای شبانه و مهاجرت معکوس از پایتخت و شروع ترورهای دهه ۶۰ تاثیرات مهمی در ساختار شهری تهران گذاشت. در نهایت نیز در سال ۹۶ حمله داعش به ساختمان مجلس را داشتیم که همگی این موارد تصویری از ناامن بودن شهر تهران به وجود آورد.
منیعی با اشاره به فرصتهایی که از دل این بحرانها در شهر تهران به وجود آمد، اشاره کرد و گفت: این بحرانها منجر به بازسازی شهری با نگاه دیگر شد. بعد از جنگ یادمانها و موزههای دفاع مقدس شکل گرفت و مقاصد گردشگری جدیدی اضافه شد. بعد از کرونا توجه به گردشگری دیجیتال بیشتر شد. در دوره تحریم هم توجه به ظرفیتهای بومی پیش از پیش خودش را نشان میدهد و کم کم به سمت تحول پایدار اما با دیدگاه داخلی پیش میرود.
این تهران پژوه افزود: برای آنکه گردشگری در برابر بحران مقاومت کند و به یک موتور محرک تبدیل شود انجام چند راه ضروری است. یکی تنوع بخشی به گردشگری است. ما در هیچ کجای جهان تنوع گردشگری موجود در تهران را نداریم؛ از گردشگری مذهبی گرفته تا تاریخی و طبیعتگردی، گردشگری خلاق و فرهنگی در محلههای مختلف تهران. باید از این فرصتها برای مقاوم سازی زیرساختهای گردشگری استفاده کنیم.
منیعی ادامه داد: طراحی سناریوهای جایگزین برای مواقع اضطراری میتواند بک فرصت باشد، به معنای آنکه فرصتهای تاریخی باید فضایی ایجاد کند تا فرصتی جدید برای گردشگری در تهران ایجاد کنیم. آموزش فعالان گردشگری نیز یکی دیگر از فرصتها محسوب میشود چرا که ما برای کسانی که در حوزه گردشگری کار میکنند بحث آموزشی نداریم. همچنین باید به نقش انجمنهای محلی و مردم توجه شود و مشارکت مردم برای حفظ میراث فرهنگی را نیز جلب کنیم.
آمار ۷ میلیون توریست از کجا آمده است؟
امیر پویان رفیعی شاد استاد دانشگاه و رئیس انجمن دفاتر سفر هوایی و جهانگردی استان تهران به عنوان یکی دیگر از سخنران این نشست تخصصی با بیان اینکه از نشست امروز سه عنوان «جنگ، بحران و پایداری» بیرون آمده است افزود: برخی معتقدند که موقعیت ژئوپلیتیک ایران و استقرار در خاورمیانه موجب شده که ما همواره در معرض بحران باشیم اما من به شخصه مخالف این دیدگاه هستم. آیا کشورهای همسایه ما از نظر ژئوپلیتیک در شرایط بحران قرار ندارند؟
او ادامه داد: ما برای کاهش انزوای سیاسی چه کردیم؟ یکی از عوامل تشدید بحران در گردشگری ما انزوای سیاسی است و خودمان در حال ترویج ایران هراسی هستیم. ما دفتری در ترکیه داریم که یکی از همکاران من از آنجا چندین بار پیام داده که چرا در چنین شرایطی در ایران ماندی؟ واقعا فکر میکند جان ما در ایران در خطر است.
رفیعی شاد افزود: به عقیده من باید روی دو گزینه سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی کار کنیم. گردشگری تعیین کننده سیاست و استراتژی در دنیا شده است و مثال خوب این نمونه، کشور امارات است. وجود سرمایهگذاران خارجی و در نهایت اتباع خارجی این کشور را تبدیل به یک مقصد امن کرده است که متاسفانه ما نتوانستیم در این زمینه موفق عمل کنیم.
او گفت: بحرانهای بسیاری را در حوزه گردشگری پشت سر گذاشتیم از ۱۱ سپتامبر گرفته تا جنگ عراق و آمریکا. به عقیده من باید دنبال این چرایی باشیم که چرا تأثیرگذاری جنگ عراق و آمریکا باید بر ایران باشد؟ چرا کشورهای دیگر به اندازه ما در بحران قرار نمیگیرند؟ موضوعی که فکر میکنم برای رسیدن به تحول پایدار باید داشته باشیم این است که چه راهکارهایی جهت برون رفت از این شرایط داریم؟ آیا ما تعیین کننده راهکار سیاسی جهت برون رفت از مشکلات هستیم یا خیر؟ بنابراین فکر میکنم ما باید در سیاست کلان کار کنیم.
رئیس انجمن دفاتر سفر هوایی و جهانگردی استان تهران با انتقاد از آمار اعلام شده از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در حوزه گردشگری در دوره جنگ ۱۲روزه افزود: آمارهای اعلام شده مبنی بر این است که ۹۶ درصد از هتلهای کشور پر است و مشخص میشود در این آمار، جنگزدههایی که در هتلها هم اسکان داده شدند نیز در نظر گرفته شده است.
رفیعی ضشاد افزود: باید پرسید آمار ۷ میلیون گردشگر ورودی به کشور از کجا آمده است؟ من به عنوان کسی که دو سال جایزه صادرکننده نمونه در حوزه گردشگری را دریافت کردهام، آمار گردشگری مربوط به این حوزه را دارم و باید تاکید کرد مادام که واقعیت را نپذیریم هیچ تحولی اتفاق نمیافتد.
رفیعی شاد گفت: پروژه نقش برجام در گردشگری ایران را انجام دادم که منتشر نشده است. همکاران ما در حوزه راهنمایان تور باید به این پرسش پاسخ دهند که آیا اوج کاری شما در زمان پسابرجام بوده است یا خیر؟ برجام یک رفتار سیاسی بود که توانسته برای همه ما در حوزه گردشگری نقشآفرینی کند. ما هنوز به این باور نرسیدیم که در آتش بس هستیم یا دوران پساجنگ؟ و این پایداری قرار است از چه زمانی شروع شود؟ به عبارتی ما در زمان گم شدهایم و امیدوارم سال آینده در چنین روزی اتفاقات خوبی رقم بخورد.
با تصور عادی سازی در شرایط جنگ چه باید کرد؟
رضا دبیری نژاد مدیر موزه هنرهای معاصر نیز در این نشست با بیان اینکه از سال ۹۸ به بعد هیچ بحرانی را حل نکردیم و از یک بحران وارد بحران دیگر شدیم، گفت: تا زمانی که با سلسله بحرانها چنین برخورد میکنیم، نمیتوانیم برنامهای برای بحران داشته باشیم. مدیریت بحران نیز در چنین شرایطی پاسخ لحظهای برای اولویت بحرانهاست که شامل امنیت و حفظ سرمایه میشود. برای مثال ابتدای جنگ یکسری دستورالعمل را جمعآوری کردیم که موزهها در زمان جنگ چه کنند؟ ویژه نامه مرتبط را نیز برای انتشار آماده کردیم.
او افزود: تعبیر من از جنگ ۱۲ روزه این است که انگار همه در خواب بودیم و فیلمی داشت اوج میگرفت و به یکباره کات شد. چون اوج و فرود خود را طی نکرد، گویی کسی در جامعه باور ندارد که جنگ تمام شده و آنقدر که فضای جامعه آماده جنگ دوباره است آماده هیچ چیز دیگر نیست و بازتاب فضای مجازی گویای این امر است. با وجود چنین تفکری چطور میتوان برای برون رفت از بحران برنامه داشت؟ واقعیت این است که این یک بحران ملی است و کسی هم برای عبور از این بحران فکری نکرده است.
مدیر موزه هنرهای معاصر گفت: این امر سبب شده که خود ما به عنوان بدنه متولی، بحران سازی کنیم. یک ماه بعد از جنگ، تصمیم داشتیم نمایشگاهی افتتاح کنیم و با هجمه از سوی صنف موزهدارها مواجه شدیم که چرا در چنین شرایطی که آثار در خطر هستند میخواهید موزه را باز کنید؟ یا تصور ذهنی وجود دارد که در چنین شرایطی تبلیغ سفر یا افتتاح نمایشگاه عادی سازی است. با چنین تصور ذهنی چه باید کرد؟ در این فضای اجتماعی عبور از بحران و عادی سازی باید چه کرد؟ باید اول تکلیف خود را روشن کنیم و بعد دنیا را با تصویر قشنگ از ایران روبرو کنیم.
دبیری نژاد بگفت: میگوییم در ایران بیش از ۹۰۰ موزه داریم. اما میتوانم ثابت کنم که حداقل دو سوم این موزهها ربطی به گردشگری ندارند. به عقیده من موزهها نیز مقصد گردشگری نیستند. ۲۵۰ موزه خصوصی در کشور مجوز گرفته اند، پنج مورد را نام ببرید که مقصد گردشگری باشند. پس باید تکلیف خود را از جاذبههای گردشگری مشخص کنیم که منظورمان کدام جاذبه گردشگری است. درباره بسیاری از مسائلی که صحبت میکنیم تصور و تخیل است. با وجود آنکه بسیاری از موزهها تعطیل هستند در حال برگزاری جشن روز گردشگری هستیم که این امر خودش پارادوکس است.
او در بخش دیگری از صحبتهایش پیشنهاد داد: اگر بخواهیم نگاه تسکینی به این حوزه داشته باشیم باید از الگوهای مدیریت بحران که به همه بخشها تزریق شده استفاده کنیم. متولیان گردشگری امسال در روز گردشگری باید همه را دور هم جمع میکردند و فهرستی از اتفاقها و برنامههای شدنی را به عنوان ماموریت و چشمانداز موقت در نظر می گرفتند.
دیگر نمیتوان به حفظ شرایط موجود تاکید کرد
آرش نورآقایی راهنمای گردشگری نیز در این نشست با اشاره به شعار سازمان جهانی گردشگری گفت: از سال ۱۹۸۰ میلادی، سازمان جهانی گردشگری ۴۵ شعار اعلام کرد و از این تعداد یک بار در سال ۲۰۱۸ و بار دیگر در سال ۲۰۲۲ ، واژه «تحول» استفاده شده است. ما نیز با توجه به این عنوانها درگیر واژهها میشویم. امسال سازمان جهانی گردشگری اعلام کرده است پارادایم شیفت داریم. یعنی از پارادایمهایی که قبلا داشتیم به پاردایمهای دیگری شیفت میکنیم. اما در سخنرانیهای امسال حتی یک بار هم در این باره صحبت نشد.
او افزود: از سال ۱۹۸۰ همزمان با اعلام شعار نخست سازمان جهانی گردشگری، مفهوم تحول مطرح بود و بر حفظ میراث فرهنگی تاکید داشتند. همان سال جنگ جهانی دوم به پایان رسیده بود که تحولی برای حفظ میراث فرهنگی بود. نسل اول گردشگری آنزمان گردشگری تفریحی بود. بعدها در شعارها به تحولات اقتصادی و اجتماعی پرداخته شد. وقتی وارد گردشگری نسل سوم یعنی گردشگری خلاق شدیم، شعار سازمانی جهانی جهانگردی نیز با این موضوع تطابق پیدا کرد. در حال حاضر نیز وارد نسل چهارم گردشگری و نقش هوش مصنوعی شده ایم اما به آن پرداخته نمی شود.
نورآقایی گفت: در حال حاضر نیز سازمان جهانی گردشگری به تحول در همه زمینهها تاکید دارد. حتی در یکی از مقالههای سازمان جهانی گردشگری آمده است که دیگر نمیتوان به حفظ شرایط موجود تاکید کرد. چون وضع دنیا آنقدر آشفته است که نمیتوان فقط به حفظ وضع موجود توجه کرد و باید با یکسری الگوها و دستورالعملها به سمت درست حرکت کنیم.
نورآقایی ادامه داد: ۵ سال دیگر برای رسیدن به اهداف توسعهای سازمان جهانی گردشگری زمان باقی است. شعارهای سازمان جهانی گردشگری گاهی به دنبال شعار سازمان ملل متحد انتخاب میشود و گاهی هم با یکدیگر تطبیق دارند. وقتی درباره یک واژه صحبت میکنیم باید به اینکه از کجا نشأت گرفته و چه اتاق فکری پشت آن است و چه برنامهای برای آن در دنیا وجود دارد فکر کنیم و بعد آن را بومیسازی کنیم. اما ما به این مسائل توجه نمیکنیم.
نوشته کارشناسان و فعالین گردشگری: با تداوم بحران ها به پایان گردشگری می رسیم اولین بار در صدای میراث. پدیدار شد.