صدای میراث – محسن تولایی: از خشک شدن چنارهای تهران تا نابودی رویشگاههای طبیعی، رد پای انتخابهای غلط در کاشت گونههای غیربومی بهوضوح دیده میشود. شایان مسعودی کارشناس فضای سبز با تجربه نزدیک به 2 دهه کار میدانی و راهاندازی باغ پژوهشی، تحقیقاتی و کلکسیونی گیاهان انحصاری و بومی ایران در گفتوگو با صدای میراث تاکید دارد که تنها با اتکا به گیاهان بومی، رعایت اصول علمی کاشت و بازگشت به دانش بومی میتوان فضای سبز پایدار و مقاوم برای ایران ساخت.
شما از چه زمانی و چرا تمرکزتان را روی گیاهان بومی و گونههای انحصاری ایران گذاشتید؟ چه تجربهای در مجموعه باغ کلکسیونیتان به شما این جهتگیری را داد؟
من از سال ۱۳۸۵ که فعالیت حرفهایام را آغاز کردم، مشکل کمآبی از همان زمان برایم کاملا مشهود و واضح بود و در کنار آن بهطور جدی با مسئله تغییرات اقلیمی روبهرو شدم. همین موضوع باعث شد از همان ابتدا مسیر کاریام را به سمت گیاهانی ببرم که توانایی رشد و بقا در شرایط سخت را دارند و بتوانند به سرسبزی و آبادانی مناطق مختلف کمک کنند.
به همین دلیل نخستین تولیدات من شامل درختانی مانند داغداغان، درختچههایی نظیر دغدغک بود؛ گیاهانی که سازگاری بالایی با شرایط ایران دارند. در ادامه نیز کار را بر روی گونههای بومی و غیربومی متمرکز کردم که ویژگیهایی همچون دیرزیستی، طول عمر بالا، مقاومت در برابر سرما، گرما، کمآبی و شوری خاک را دارا هستند. از همان ابتدا، هدف اصلی من طراحی و اجرای فضای سبز پایدار و پویا بوده است؛ مسیری که تا امروز هم ادامه دارد و همچنان خطمشی اصلی مجموعه پرسیکا گاردن به شمار میرود.
فضاهای شهری و اراضی ملی 2 بحث جداگانه در بحث حفظ و توسعه پوشش گیاهی هستند. بیشترین نگرانی مربوط به کدام بخش است و کدام بخش جای مانور بیشتری دارد؟
وضعیت هر 2 بخش ـ چه فضاهای سبز شهری و چه مراتع و منابع طبیعی ـ بهصورت جداگانه و در کنار هم بسیار شکننده و نگرانکننده است.ازیک طرف، بهویژه در سال جاری، مشکلات فضاهای سبز شهری و جنگلکاریهای اطراف شهرها آشکار شده است. آنچه سالها گفته و هشدار داده میشد اما چندان مورد توجه قرار نگرفت، امروز خود را بهوضوح در قالب اختلافنظرها و بحثهای جدی میان مردم، فعالان، دغدغهمندان و مدیران نشان میدهد. برای نمونه، در اردبیل کاشت درختان صنوبر، تبریزی و کبوده ـ که همگی از جنس پوپولوس (Populus) و از نامناسبترین گونهها برای فضای سبز شهری هستند ـ در دهههای گذشته تبعات جدی ایجاد کرده است. انتشار میوههای پنبهمانند این درختان در فصل بهار زندگی را برای ساکنان سخت کرده و حتی به اختلافات عمیق اجتماعی دامن زده است. یا در تهران، وضعیت نگرانکنندهی درختان چنار باعث حساسیت و نگرانی فعالان و دوستداران محیطزیست شده است. متأسفانه تکرار کاشت گونههای نامناسب و غیرپایدار در دهههای اخیر، نهتنها به مشکلات زیستمحیطی دامن زده بلکه هدررفت آب و سرمایههای ملی، ایجاد سرخوردگی در مردم و حتی بروز اختلافات اجتماعی را هم به دنبال داشته است. نتیجه این روند، چیزی جز نابودی منابع و خشک شدن تدریجی درختان نبوده است. از سوی دیگر، وضعیت پوشش گیاهی در منابع ملی و محیطزیست طبیعی نیز بسیار شکننده و نگرانکننده است و نیازمند اقدامهای فوری، اورژانسی و البته علمی و پایدار برای نجات آنهاست.
بهطور خلاصه اگر بپرسیم، وضعیت گونههای بومی و نادر ایران امروز چطور است؟ اصلیترین تهدیدها از نظر شما کداماند (مثلا تخریب جنگلها، جایگزینی با گونههای غیربومی آببر و… )؟ تغییر وضعیت اقلیمی چه تاثیری روی گیاهان بومی ایران در رویشگاههای مختلف خواهد گذاشت؟
بهطور کلی حال محیطزیست و منابع طبیعی کشورمان خوب نیست و طبیعتا گونههای نادر و بومی در وضعیت بسیار شکنندهتری قرار دارند. مهمترین عوامل تهدیدکننده اکوسیستمهای طبیعی ایران، در درجه اول چرای دام و در مرحله بعد برداشت بیرویه آب و ندادن حقآبههای طبیعت است؛ چه برداشت آب رودخانهها و چه برداشت آب چشمهها. متاسفانه عامل دوم کمتر مورد توجه قرار میگیرد، در حالیکه آب بسیاری از چشمههای ایران از طریق لولهکشیهای پیدا و پنهان برای شهرها، روستاها و حتی در بسیاری مناطق برای باغها و ویلاهای شخصی بهطور بیرحمانه برداشت میشود. این روند سرعت تخریب و نابودی منابع طبیعی را چندین برابر کرده است. پس از این 2 عامل اصلی، تهدیدهای دیگری همچون تغییر کاربری اراضی، تخریب جنگلها و دشتها، و کاشتهای اشتباه نیز نقش مهمی در تخریب سرزمین دارند. به نظر من این تهدیدها حتی در بسیاری موارد تاثیر مخربتری نسبت به تغییرات اقلیمی دارند، هرچند تغییر اقلیم نیز مسئلهای بسیار جدی و انکارناپذیر است. همچنین کاشت گونههای اشتباه و بهویژه گونههای مهاجم، بسیاری از رویشگاههای طبیعی را در معرض بحران قرار داده و روند نابودی پوشش گیاهی بومی را شتاب داده است.
چه بکاریم؟ کجا بکاریم؟ چه کسی بکارد؟ مردم یا دولت بکارند؟ معضل امروز از کدام ناحیه سریعتر قابل جبران و بهبود است؟
بر اساس سالها تحقیق و تجربه اجرایی من، موفقیت کاشت و احیای پوشش گیاهی در طبیعت به 5 عامل کلیدی بستگی دارد: چه بکاریم، کی بکاریم، کجا بکاریم، چگونه بکاریم و چگونه نگهداری کنیم. رعایت همزمان همه این5 عامل ضروری است و اگر یکی از آنها نادیده گرفته شود، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. اما چه بکاریم؟ کاشت گونههای بومی همان منطقه یا مناطق نزدیک به آن موفقیتآمیز هستند. کی بکاریم؟ بهترین زمان کاشت در اغلب مناطق ایران، فصل پاییز و بهویژه اواسط پاییز، پس از 2 بارندگی طبیعی همان منطقه است. کجا بکاریم؟ هر منطقه شرایط خاص خود را دارد و نباید در تمام اکوسیستمها دخالت کرد. بهویژه در مناطق بیابانی، کوهستانی و استپها، حفظ محیط طبیعی اهمیت بالایی دارد و کاشت درخت یا ایجاد جنگل در این مناطق آسیبزا خواهد بود. جزئیاتی مانند ارتفاع، جهتهای جغرافیایی و نوع خاک تاثیر مستقیم بر موفقیت دارند و در آخر چگونه بکاریم؟ تجربه من نشان داده است که روش اصولی کاشت، یکی از مهمترین عوامل موفقیت است. موارد کلیدی شامل حفظ گیاهان خودرو و بومی موجود است. چون هرگز نباید گیاهان و بوتههای طبیعی ارزشمند منطقه را برای کاشت نهال از بین برد. بسیاری از این گیاهان از نظر اکولوژیک ارزش بیشتری نسبت به نهالی دارند که کاشته میشود. همچنین حفر چالههای اصولی نیز ضروری است و اندازه و عمق چالهها باید متناسب با نهال و شرایط خاک باشد. حفر چالههای غیر اصولی یا رها کردن آنها پس از خشک شدن نهال باعث آسیب جدی به طبیعت میشود. تکنیکهای حفاظت از خاک و آب هم مهم است. استفاده از روشهایی مانند کنترل فرسایش خاک و توجه به منابع آبی طبیعی باعث افزایش موفقیت کاشت و پایداری نهالها میشود. در مورد چگونگی نگهداری از نهال ها هم باید گفت که بدون پیشبینی و مراقبت پس از کاشت، موفقیت حاصل نمیشود. اگر این 5 عامل رعایت شوند، نیاز به نگهداری به حداقل خواهد رسید، اما همچنان پایدار و پیوسته باید انجام شود. نباید در فضاهای سبز شهری و روستایی نیز، علاوه بر گونههای بومی، میتوان از گونههای غیربومی مناسب، پایدار، غیر مهاجم و مفید استفاده کرد. بلکه باید از کاشت گیاهانی که نیاز به کوددهی،سمپاشییا هرس مداوم دارند خودداری شود. تجربه نشان داده است که همه مردم میتوانند در کاشت مشارکت کنند. اما این اقدام باید زیر نظر متخصصان با تجربه و آگاه باشد تا مسیر به سمت آبادانی و ایجاد فضای سبز پایدار و پویا هموار شود. این فرآیند آهسته و پیوسته است، اما اگر اصول رعایت شود، نتیجهای ماندگار خواهد داشت. یکی از مهمترین نکاتی که تجربه سالها تحقیق و کار میدانی به من آموخت، اولویت مطلق با حفظ وضعیت طبیعی و گیاهان خودرو و بومی موجود در هر منطقه است، نه صرفا درختکاری یا ایجاد جنگل. بسیاری از اکوسیستمها ـ بهویژه در مناطق بیابانی، کوهستانی و استپها و … ـ بسیار شکننده هستند و دستکاری غیر اصولی در آن ها میتواند آسیبهای جدی و غیرقابل بازگشت به همراه داشته باشد. نگهداری و احترام به تنوع زیستی طبیعی، حفاظت از بوتهها و گیاهان ارزشمند منطقه و جلوگیری از کاشتهای نامناسب، پایه و اساس هر اقدام موفق در احیای پوشش گیاهی و ایجاد فضای سبز پایدار و پویا است.
آیا وضعیت تخریب رویشگاههای ایران قابل بازگشت است؟ چرا شاهد از بین رفتن درختهای حول فرودگاه امام، دریاچه چیتگر و سرخه حصار هستیم؟ برخی احداث چاههای عمیق را علت میدانند و برخی آفت. فرضا آیا نوع کاشت گونههای سوزنی در تهران از ابتدا مشکل داشته است؟
برخی رویشگاهها مانند جنگلهای نیمه مخروبه هیرکانی با مدیریت درست و قرق قابل احیا هستند، اما تجربه من نشان میدهد که بازگشت و احیای برخی رویشگاهها با چالشها و سختیهای فراوانی همراه است. در مناطق دستکاشتی مانند حوالی فرودگاه امام، پارک جنگلی چیتگر و جنگلکاریهای سرخه حصار، باید نکتهای مهم را بیان کنم که شاید برای برخی فعالان خوشایند نباشد: انتخاب گونههای نامناسب و اشتباه از ابتدا، عامل اصلی شکست این طرحها بوده است. در کنار آن، عدم نگهداری اصولی و آبیاری منظم باعث تشدید این مشکلات شده است. اگر از ابتدا گونههای مناسب و صحیح انتخاب و کاشت میشدند، حتی با حداقل مراقبت، دوام و ماندگاری بسیار بالاتری داشتند. بحث احداث چاههای عمیق در این مناطق موضوعی فرعی است و آفات نیز ناشی از ضعف و عدم مراقبت مناسب درختان هستند. وقتی درختان ضعیف شوند، آفات فرصت رشد پیدا میکنند؛ راه حل اصلی، نگهداری صحیح و تقویت درختان است. در مورد درستی یا غلط بودن کاشت گونههای سوزنیبرگ نیز باید توضیح دهم: نمیتوان این گونهها را بهطور کلی خوب یا بد دانست. متاسفانه در سالهای اخیر کمپینیهایی مانند «نه به سوزنیبرگها» شکل گرفته است، اما این موضوع بسیار پیچیده است و در اینجا تنها به خلاصه آن اشاره میکنم و در آینده میتوان به طور مفصلتر بحث کرد.
باید بدانیم که دیرزیستترین و کهنسالترین درختان ایران، سوزنیبرگها هستند. امروزه تنها ۹ گونه و زیرگونه از ۴ جنس سوزنیبرگ بهطور طبیعی و خودرو در ایران رویش دارند که شامل سرو زربین(Cupressus sempervirens var. horizontalis)، سرخدار (Taxus baccata)، نوش یا سرو خمرهای(Thuja orientalis)، ارسها(Juniperus excelsa, J.communis, J.foetidissima J.oblonga, J.oxycedrus, J.sabina)، سرو شیراز و سرو ناز دو واریته دیگر از زربین هستند که در سدههای گذشته وارد ایران شدهاند.
درمرزهای امروز ایران نیز هیچ گونه کاج به صورت کاملا خودرو وجود ندارد و همگی کاشته شده هستند. برای مثال، کاج تهران و کاج مشهد بومی منطقه الدار قفقاز هستند. همچنین سرو نقرهای که بومی منطقه آریزونای آمریکا است به همراه گونههای دیگری مانند نوئل، نراد، سدروس، کامسیپاریس، آروکاریا، لاریکس، دارتالاب، کریپتومریا، سکوئیا و ژینکو، همگی وارداتی و دستکاشت هستند. اما چرا برخی معتقدند سوزنیبرگها نامناسب هستند؟ مشکل اصلی به کاشت بیش از حد 2 گونه سرو نقرهای و کاج تهران برمیگردد که تولید و کاشت آنها آسان است و نیاز به آبیاری مداوم دارند. این 2 گونه برخلاف گونههای بومی سوزنیبرگ ایران، برگریزی شدید دارند که بافت طبیعی خاک را به هم میریزد و بدتر اینکه باراندزد هستند؛ یعنی آب باران را در شاخ و برگ خود نگه میدارند و سپس تبخیر میکنند و مانع رسیدن آب به خاک میشوند. در مقابل، با کاشت گونههای بومی سوزنیبرگ بهصورت ترکیبی با پهنبرگهای مناسب، میتوان فضای سبزی ایجاد کرد که در سالهای آینده با حداقل نگهداری، حداکثر پایداری را داشته باشد.
در برنامههای بازسازییا کاشت شهری اغلب بین انتخاب گونه بومی و گونه غیربومیِ سریعالرشد تنازع هست؛ شما چه معیارهایی را برای «انتخاب گونه» پیشنهاد میکنید (مثلا اولویتبندی بر اساس مصرف آب، خدمات اکوسیستمی، پایداری ژنتیکی و خطر مهاجم بودن) و یک چکلیستسهقسمتی که شهرداریهایا نهالستانها بتوانند همین امروز اجرا کنند چیست؟
در برنامههای بازسازی یا کاشت شهری، اغلب بین انتخاب گونه بومی و گونه غیربومی سریعالرشد تنازع وجود دارد. اما تجربه من نشان میدهد که اکثر درختان سریعالرشد نیازهای زیادی دارند و عمر کوتاهی دارند. دههها تجربه و هزینههای فراوان برای کاشت و نگهداری این گونهها، به وضوح نشان داده که نتیجه آن خشک شدن درختانی با عمر چندین دهه است. بنابراین باید از این نوع طرحها دست بکشیم و به جای آن، از گونههای بومی با رشد کند یا متوسط و یا نهالهای جوان گونههای غیر بومی پایدار و دیرزیست استفاده کنیم. رمز پایداری این گیاهان در آهستگی و پیوستگی آنهاست. اولویت اصلی در انتخاب گونه، پایداری و دیرزیستی گیاهان با حداقل نیاز به نگهداری است. یک نکته بسیار مهم دیگر این است که متاسفانه در سالهای اخیر شهرداریها اقدام به کاشت درختان بزرگ و با بن بالا کردهاند. در اکثر این نهالها، توازن ریشهها و تاج درختان برقرار نیست و نهالها مجبورند سالها انرژی زیادی صرف استقرار خود کنند. نتیجه این است که پایداری آنها بسیار کمتر از نهالهای جوان است. بدتر اینکه گونههایی که در دهههای گذشته بهصورت نهالهای جوان کاشته شده و اکنون دچار خشکی و کاهش پایداری شدهاند، با نهالهای بزرگ همان گونه جایگزین میشوند؛ این مصداق واقعی «آب در هاون کوبیدن» است. برای اجرای موفق کاشت درخت در فضای سبز شهری، میتوانیک چکلیست سه قسمتی پیشنهاد کرد که شهرداریها و نهالستانها بتوانند همین امروز آن را اجرا کنند. پیشنهادها هم شامل «انتخاب گونههای سازگار با شرایط آب و هوایی فعلی، دیرزیست، کمنیاز و ترجیحا بومی»، «کاشت نهالهای جوان با رعایت 5 اصل اساسی کاشت شامل: چه بکاریم؟، کی بکاریم؟، کجا بکاریم؟، چگونه بکاریم؟ و نحوه نگهداری پس از کاشت»، «کاشت گونههای بومی و حتی کند رشد در جوار فضای سبز موجود» تا در آینده، جایگزینی پایدار برای فضای سبز شهری فراهم شود و به مرور، بدون شوکهای طبیعی یا انسانی، فضای سبز مطلوب و پایدار شکل بگیرد.
زمانی تهران به چنارستاناش شناخته میشد اما حالا در 2 دهه اخیر چنارهای تهران رو به مرگ هستند. مشکل کار کجاست و چه باید کرد؟
اجازه بدهید مبحث چنارهای تهران را در مصاحبهای جداگانه بطور مفصل مطرح کنم و اینجا فقط به ذکر این نکته بسنده کنم که امروزه دیگر چنار گونه مناسبی برای کاشت جدید در تهران نیست.
چرا سازمانها و شهرداریها باید بهجای کاشت گونههای زینتی غیربومی، روی گونههای بومی سرمایهگذاری کنند؟ مزایا و فایدههای زیستمحیطی، اقتصادی و مدیریتی این گونه ها چیست؟
اغلب گونههای زینتی غیربومی، حتی اگر سریعالرشد و زیبا به نظر برسند، عمر کوتاه، نیاز آبی بالا و نگهداری پیچیدهای دارند. تجربه دهههای گذشته در ایران نشان داده که صرف هزینههای فراوان برای این گونهها، نتیجهای جز خشک شدن و نابودی آنها نداشته است.
در مقابل، گونههای بومی و دیرزیست مزایای فراوانی دارند. مثلا مزایای زیستمحیطی شان هماهنگی کامل با اکوسیستم منطقه و حمایت از حیات وحش، نیاز کمتر به آب، کود و سم و کاهش فشار روی منابع طبیعی و مقاومت بالا در برابر تغییرات اقلیمی و بیماریها است. مزایای اقتصادی شان، کاهش هزینههای نگهداری و آبیاری، جلوگیری از خسارت ناشی از خشک شدن درختان و جایگزینی مکرر، بیشینه شدن بازده سرمایهگذاری در طولانیمدت با گونههای آهسته رشد اما پایدار است. مزایای مدیریتی و اجرایی شان هم در سادهتر شدن مدیریت فضای سبز و کاهش نیاز به هرس و کوددهی، کاهش نارضایتی مردم و جلوگیری از مشکلات اجتماعی ناشی از خشک شدن درختان و امکان برنامهریزی بلندمدت و پایدار بدون ایجاد شوکهای ناگهانی است. بنابراین با انتخاب درست گونههای بومی و کاشت اصولی، میتوان فضای سبز شهری ایجاد کرد که در سالهای آینده با حداقل نگهداری، بیشترین پایداری و زیبایی را داشته باشد. تجربه عملی من و تیم پرسیکاگاردن نشان میدهد این رویکرد، هم محیط زیست را حفظ میکند و هم به صرفهترین و پایدارترین گزینه برای مدیریت شهری است.
اگر بخواهید 3اقدام مشخص و فوری را به وزارتخانهها، شهرداریها و نهالستانها پیشنهاد کنید که ظرف مثلا 2 سال قابل اجرا باشد، چه مواردی را مطرح خواهید کرد؟ مثلا فهرست گونههای سازگار، تغییر در آییننامهٔ خرید نهال و … شامل این پیشنهادات می شود؟
برای بهبود وضعیت فضای سبز و حفاظت از گونههای بومی، سه اقدام مشخص و فوری وجود دارد که ظرف یک تا دو سال قابل اجرا هستند. نخست، تشکیل کارگروه تخصصی و تدوین ضوابط:ابتدا باید کارگروهی با حضور اساتید خبره دانشگاهی و فعالان با تجربه میدانی در رشتههای گیاهشناسی، باغبانی، معماری محیطی و محوطه، محیط زیست و منابع طبیعی و … ایجاد شود. این گروه موظف است:ضوابط و استانداردهای ایجاد و نگهداری فضای سبز را تدوین و تصویب کند.گونههای گیاهی مناسب و پایدار را برای هر شهر بهصورت مجزا تعیین و مصوب کند.طرح تفصیلی و نقشه راه بلندمدت و پایدار برای توسعه فضای سبز تهیه کند. دومین موضوع، حمایت از نهالستانهای بومی با تشویق و پشتیبانی از نهالستانهایی که گونههای بومی را تکثیر میکنند که از اقدامات کلیدی است تا دسترسی به نهالهای مناسب و پایدار آسان شود و به تولید محلی و پایدار کمک کند و سومین مورد هم محدودیت در کاشت گونههای نامناسب است. منع کاشت گونههایی که دارای نیاز آبی بالا، سن و اندازه بزرگ و بندار، مهاجم یا آلرژیزا هستند، ضروری است تا منابع طبیعی حفظ شوند و فضای سبز شهری از نظر پایداری و امنیت زیستی بهبود یابد.
برای مخاطبان خانگی و کسبوکارهای کوچک، اگر کسی میخواهد از امروز شروع کند به استفاده از گیاهان بومی در حیاطیا فضای سبز، 3کار مشخص که باید همین حالا انجام دهد چیست؟ و یک گیاه بومی «نماد» معرفی کنید که هر کسی بتواند بشناسد؟
اگر کسی میخواهد از امروز شروع به استفاده از گیاهان بومی کند باید سه گام مشخص بردارد. اولین اقدام، مشاهده و مطالعه است. باید ابتدا منطقه زندگی خود را خوب بشناسید و گیاهان بومی آنجا را مشاهده و مطالعه کنید. این مرحله کمک میکند نیازهای محیطی و شرایط رشد هر گیاه را درک کنید. مورد دوم، مشورت با متخصصان است. چون با آگاهی و شناخت اولیه و مشورت با متخصصان و فعالان حوزه گیاهان بومی منطقه خود می توانید گونههای مناسب برای فضای زندگی خود را مشخص و از انتخاب اشتباه جلوگیری کنید. سومین گام هم، شروع کاشت گونههای بومی است. در این گام باید با اطلاعات و راهنماییهای دریافتی، کاشت گونههای بومی و خودرو منطقه خود را آغاز کنید. رعایت اصول کاشت و نگهداری اولیه بسیار مهم است تا گیاهان با کمترین مراقبت، بیشترین دوام و پایداری را داشته باشند. البته باید نکته مهمی را هم اینجا مطرح کنیم که نمیتوان یک نسخه کلی برای همه ارائه داد. انتخاب گونهها باید بسته به منطقه، اقلیم، خاک، آب و هدف از کاشت بررسی شود تا بهترین نتیجه حاصل شود.
نکته خاصی اگر در سوالات مغفول مانده برایمان بگویید.
حمایت و توسعه دانش بومی در مدیریت فضای سبز و انتخاب گونههاست. یکی از نکات کلیدی که اغلب مغفول مانده، اهمیت حمایت و ایجاد دانش بومی در زمینه کاشت و نگهداری گونههای درختی و درختچهای است. منظور از دانش بومی، شناخت دقیق و عملیاتی گیاهان بومی هر منطقه، شرایط رشد آنها، نیازهای محیطی و رفتار اکولوژیک آنهاست. توسعه این دانش باعث میشود که تصمیمگیریها مبتنی بر تجربه محلی و شرایط واقعی هر منطقه باشد، نه صرفا بر اساس اطلاعات عمومییا روشهای وارداتی که ممکن است با اکوسیستم بومی سازگار نباشند. حمایت از متخصصان و فعالان محلی، پشتیبانی از نهالستانهای تولیدکننده گونههای بومی و برنامههای آموزشی و تحقیقاتی میتواند باعث شود که فضای سبز پایدار، مقاوم و هماهنگ با محیط زیست هر منطقه شکل بگیرد. به عبارت دیگر، ایجاد و تقویت این دانش بومی، پیشنیاز هر برنامه موفق در حفاظت، احیا و توسعه فضای سبز شهری و طبیعی است و نقش تعیینکنندهای در کاهش هزینهها، افزایش پایداری و جلوگیری از اشتباهات پرهزینه در کاشت گونهها دارد
نوشته احیا کننده گونه های بومی ایران: مرثیه رویشگاه های کشور خوانده شد | از مرگ چنارهای تهران تا گسترش بیابانهای ايران اولین بار در صدای میراث. پدیدار شد.