به گزارش رکنا، کاخهای سلطنتی، گذشته از شکوه و عظمت ظاهری، در پس پرده خود آکنده از رسوم و مناسکی بودهاند که کمتر به صفحات رسمی تاریخ راه یافتهاند. بسیاری از این مناسک به دلیل خشونت و هراسانگیزی، در روایتهای رسمی ثبت نشده و تنها اشارههایی پراکنده در لابهلای برخی منابع تاریخی باقی مانده است. ماجرای «چیگینها» یا آدمخواران دربار صفوی نیز از جمله همین روایتهاست که سالها در پرده ابهام باقی مانده بود تا آنکه زندهیاد نصرا… فلسفی با گردآوری چند سند تاریخی در کتاب زندگانی شاه عباس اول به آن پرداخت و پرده از این راز هولناک برداشت.
هرچند شماری از پژوهشگران درباره صحت این روایتها تردید کرده و آن را آمیخته به اغراق دانستهاند، اما وجود اشارههای متعدد در منابع معتبر، از جمله خلاصهالتواریخ قاضی احمد بن شرفالدین، نسخه خطی روضهالصفویه و همچنین تاریخ عباسی، این ادعا را قابل بررسی میسازد.
ریشههای تاریخی؛ از سنت مغولی تا صفوی
گزارشها نشان میدهد که سنت پرورش «چیگینها» ریشه در دوران حاکمیت مغول در ایران داشته و سپس به روزگار صفویان انتقال یافته است. «چیگین» در لغت به معنای گوشتخوار یا خامخوار آمده و در اصطلاح، به گروهی از جلادان و مأموران ویژه دربار صفوی اطلاق میشد که وظیفه آنان اجرای بیرحمانهترین احکام سلطنتی بود. این گروه، محکومان را با دندان تکهتکه میکردند و بخشی از اعضای بدن آنان همچون بینی، گوش یا اندامها را میشکافتند و میبلعیدند.
ریاست این دسته در دوران سلطنت شاه عباس اول بر عهده فردی به نام ملکعلی سلطان جارچیباشی بود که از نزدیکان مورد اعتماد شاه به شمار میرفت. در برخی از روایات تاریخی آمده است که وظیفه جارچیباشی تنها اجرای فرمان نبود؛ بلکه او با سخنانی تحقیرآمیز و تحریککننده، خشم شاه را بر ضد مجرمان برمیانگیخت تا شدیدترین احکام صادر شود.
«اسکندر بیگ ترکمان» در عالمآرای عباسی نمونهای از عملکرد او را نقل کرده است. به روایت وی، جارچیباشی در ماجرای دستگیری «شمسالدین پاشا» حاکم شماخی، ریش او را کند و با سخنان توهینآمیز شاه را به شدت برآشفت؛ سپس حکم شکنجه و قتل فجیع شمسالدین و خانوادهاش صادر شد.
چیگینها؛ تجسم «سیاست و غضب»
نویسنده روضهالصفویه از چیگینها با عنوان «آلت سیاست و غضب» شاه یاد میکند و درباره آنان مینویسد:
«گناهکاران واجبالعذاب را از یکدیگر میربودند و بینی و گوش ایشان را به دندان قطع نموده، میبلعیدند و همچنین دیگر اعضای ایشان را به دندان جدا میساختند. بیشتر ایشان مردانی قویهیکل، کریهالمنظر و بلندقد بودند.»
در تاریخ عباسی نیز آمده است که در سال ۱۰۱۰ هجری قمری، در حوالی بلخ، یکی از اسیران ازبک که از پاسخ به پرسشها سر باز زد، «به فرمان شاه، توسط ملازمان جارچیباشی زنده خورده شد.»
روایت یا اغراق سیاسی؟
با وجود شدت هول و هراس این گزارشها، برخی پژوهشگران معتقدند که داستان چیگینها بیشتر جنبه روانی و تبلیغاتی داشته است. ایجاد رعب و وحشت در میان دشمنان و مخالفان شاه، از ابزارهای رایج حکومتهای شرقی بود و صفویان نیز از این قاعده مستثنا نبودند. به همین دلیل، ممکن است برخی گزارشهای مربوط به آدمخواری درباریان بیش از واقعیت تاریخی، رنگ تهدید و جنگ روانی داشته باشد. با این همه، تکرار این روایتها در منابع گوناگون نشان میدهد که وجود گروهی با عنوان «چیگین» در ساختار قدرت صفوی، موضوعی قابل تأمل است.
نوشته لشکر آدم خوارهای شاه ایران / چیگینها در دربار صفوی زنده زنده سربازان دشمن را می خوردند … اولین بار در گیومه. پدیدار شد.




