به گزارش معین نیوز به نقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، دستغیب در خصوص ارزیابی نقد ادبی و هنری و جایگاه آن در توسعه و ارتقای آثار ادبی اظهار داشت: طبیعی است که آثار ادبی و هنری دارای ایهامها و دشواریهایی هستند که خواننده و بییننده عادی ممکن است نتواند آنها را درک و دریافت کند. از طرف دیگر ممکن است که ساختارهای هنری دارای اشکالات معنایی یا اشکالات صوری و فرمی باشند بنابراین اینجا نقد آثار ضرورت پیدا میکند یعنی نقد ادبی و آثار هنری به همراه خود نقد آن آثار را هم میآورند و این ضرورت کار است. البته برخی از مولفان و نویسندگان که دارای شم و ذوق نقدی بودهاند، درباره آثار خودشان هم قضاوت کردهاند و این قضاوت آنها گاهی مربوط به ماهیت آثار بوده و تعریف و گاهی انتقاد از آن. برخی از نویسندگان از نوشتهها و آثار خود هم انتقاد میکنند؛ نمونه بارز تولستوی نویسنده روسی است.
دستغیب گفت: تولستوی حتی در کتاب «جنگ و صلح» که یکی از بزرگترین رمانهای جهان محسوب میشود، خود را نقد کرده است. در آثار قدیمی ما هم انتقاد ادبی وجود داشته و علمای کلام و فیلسوفان و شاعران و نویسندگان از کار خود و دیگران انتقاد کردهاند و این انتقادی که در گذشته در آثار ادبی و هنری ما وجود داشته، مدون نبوده و بیشتر به صورت پراکنده بوده است. در تاریخ نقد باید گفت که افلاطون و ارسطو در یونان نخستین کسانی بودهاند که این نوع نقد ادبی را مدون کردهاند و باید گفت که در گذشته نقد ادبی به صورت شفاهی و فلسفه ادبی به صورت کتبی وجود داشته است.
چهره ماندگار نقد ادبی معاصر یادآور شد: درباره نقد ادبی یکی از بزرگان نقد ادبی بنام نتروپ فرای که کانادایی است، مطلبی را گفته که تازگی دارد با این عنوان که: «عموم هنرمندان درباره نقد ادبی و هنری بدبین هستند و دوره رمانتیسیزم ناقد شعر و داستان را طفیلی میدانستند و دلیل آنها این بود که ناقد ادبی، محصول کار آنها را بصورت کتاب در می آورد و تا حدودی از آن خودش و از این راه امرار معاش می کند. از طرف دیگر، چیزی به هنرمند و نویسنده نمی دهد». یعنی فرض کنید بسیاری از آثار نقد ادبی به طوری جامع و مانع است که خواننده لزومی به ارجاع متون نقد شده ندارد و آن را کافی میبیند و ناقد ادبی روی دست هنرمند و نویسنده بلند میشود و پولی هم از این بابت به دست می آورد. بنابراین نویسندگان آن دوره، ناقد ادبی را طفیلی میدانستند.
دستغیب افزود: نتروپ فرای در جایی دیگر میگوید: متون ادبی در ابتدای مطلب خاموش هستند و این ناقد ادبی است که آنها را به صدا در می آورد یعنی آن آوای خاموشی که در متن وجود دارد ناقد ادبی آنرا آشکار و بارز میکند و آن را با صدای بلند برای دیگران توضیح میدهد. این نکته برای من بسیار قابل توجه و جالب است البته نقد، یک جهت دیگر هم دارد و آن جهت شالوده شکنی آن است. برخی از ناقدان، انتقادهایی که به یک متن یا یک شعر وارد میکنند در واقع تا حدودی تعرضی و تخریبی است البته اگر این نقد همراه با راهنمایی و رعایت جوانب متن نقد شده باشد می تواند برای نویسنده آن اثر هم موثر باشد و به قول سعدی: «تا متکلم را عیب نگیرند، سخنش کمال نپذیرد» بنابراین همانطور که گفتم نقد ادبی صورت کار ادبی است. یعنی هر اثر ادبی همراه با خودش، لزوم نقد را هم ایجاد میکند. حالا خواننده و بیننده عادی قضاوت ذوقی دارد نه قضاوت علمی. مثلاً میگوید این رمان را خواندم از آن خوشم نیامد یا از فلان شعر خیلی خوشم آمد و …ولی ناقد ادبی این را توضیح میدهد که شعر شاعر A از شعر شاعر B بهتر است یا اشتراک سعدی و حافظ در غزل چیست و کدامیک بهتر عمل کرده اند. البته بین نویسندگان دینی و متعهد، عدهای هستند که وقتی از آن قالب بخشنامه ها بیرون می آیند و کارشان جنبه پولتیک و خلاقانه پیدا میکند و البته موفق بوده اند.
مولف کتاب ۵ جلدی «از دریچه نقد» ادامه داد: بیشتر این اشعار و رمانهایی که مسائل ۲۵ سال اخیر خصوصاً جنگ را بیان کرده اند، کپی و تقلیدی هستند؛ از آثاری که در روسیه نوشته میشد و مربوط به تحکیم دولت شوروی و حزب واحدی که در آنجا وجود داشت و باید اذعان کرد که آثاری که در چین و اروپای شرقی هم بوجود آمد، همین آسیب را در برداشت و نویسندگان خلاق روس یا اروپای شرقی در همان زمان هم به این آثار معترض بودند و آنها را آثار دولتی میدانستند.
دارنده نشان درجه یک دانش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: اگر کسی به واسطه وقوع جنگ یا چیز دیگری به هیجان بیاید و الهام را از درون خود بگیرد و احساسات خود و دیگران را درباره آن واقعه بیان کند. این اثر قابل توجه است و باید مورد نقد قرار بگیرد.اما یک وقتی است که مثلاً فلان دایره تصمیم می گیرد که فلان مساله مطرح شود و این را به عده ای از نویسندگان و شاعران بخشنامه میکنند و هزینه ای هم میدهند و حق تالیف را هم پرداخت می کنند و اگر آن نویسنده یا شاعر ذوق و قریحه ای هم داشته باشد، در چار چوب آن بخشنامه باید آن اثر هنری را بوجود بیاورد. همانطور که نویسندگان روسیه (شوروی سابق) در مدت هفتاد سال نتوانستند موفق شوند، در جوامع دیگر هم کسانی که می خواهند به سیاست روز عمل نمایند و جنبه ها هنری کار را نادیده بگیرند، هرگز موفق نخواهند شد و میبایستی هنرمند در خلاقیت خود آزاد باشد و از دل و ذوق و سلیقه خودش الهام بگیرد و بعداً معلوم میشود که ظرفیت و توانایی این نویسنده چقدر است و تکلیف او با ناقد ادبی و زمانه است و اینکه زمانه چقدر راز متن او را نگهداری میکند.
دستغیب در پایان گفت: در ایران چند صد شاعر داشته ایم ولی از میان آنها فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا، نظامی بسیار معروف و نامی شده اند. بقیه هم اگر چه هنر مند بوده اند ولی از توجه خاص و عام بیرون بوده اند. چرا که تاثیر گذاری شعر و کلام آنها در بین مخاطبان آثارشان به مراتب بیشتر از دیگران بوده است.
عبدالعلی دستغیب متولد ۱۳۱۰ در شیراز از پیشگامان عرصه نقد ادبی معاصر و از جمله افراد شاخص و شناخته شده این حوزه است، وی تاکنون هفتاد عنوان کتاب و مقالات بسیار در حوزه ادبیات و نقد ادبی تالیف و ی در این منتشر کرده است و در عرصه بررسی آثار فیلسوفان غربی داشته و آثار مهمی دارد که از آن جمله میتوان به «فلسفه و حقیقت» اثر نیچه، «فرهنگ و تعهد» اثر مردم شناس آمریکایی مارگارت مید، «هر طور که بخواهید» اثر شکسپیر، «رویکرد های نقد ادبی»، «هستی شناسی حافظ»، «مدرن و پست مدرن»، «سعدی کاشف زیبایی»، «هفت شهر شعر»، «رویارویی خورشید و ماه» و… است.
نوشته تمام آثار ادبی همراه با خودش، لزوم نقد را هم ایجاد می کند اولین بار در معین نیوز – خبری تحلیلی MoeenNews. پدیدار شد.